* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
رد پاهات هنوز روی قلبمه
همین رد پاها نمک روی زخممه
انگاری ساحلم بامن هم درده
هردومون منتظریم ناخدا برگرده
این وسط افتادمو کسی من و نمیفهمه
ای خدا کاری بکن ناخدا چه بی رحمه
کشتی بی جون منم که راهم واسه تو ساختم
فکر نکن تو بردی
نه
من به خودم باختم
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
هنوز رد پاهات روی قلبمه
همین رد پاها نمک روی زخممه
انگار ساحلم بامن هم درد
هردومون منتظریم ناخدا برگرده
این وسط افتادمو کسی منو نمیفهمه
ای خدا کاری بکن ناخدا چه بی رحمه
کشتی بی جون منم که راهو واسه تو ساختم
فکرنکن تو بردی
نه
من به خودم باختم
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
oOoOoOoOoOoO
آنجا كه نبايد آدم ها را به حال خودشان رها كنيد
رها میکنید
و آنجايى كه بايد آزادشان بگذاريد
گير سه پيچ مى دهيد كه حالش را بهتر كنيد
مگر خودش نمى داند كه فكر كردن به فلانى بى فايده است؟
حتماً شما بايد بگوييد كه بى خيال گذشته اش شود ؟
مگر خودش خبر ندارد كه فلانى براى هميشه فراموشش كرده؟
حتماً بايد نمكتان را بين زخمهايش بريزيد
حالش با زخم زبانتان جا نمى آيد
جانش در جيب فلانى جا مانده
روحش به روح فلانى گير كرده
خودش مى داند كه جان و روحش را برده اند
گوشزد نكنيد
جـــوان است ، میميرد
كار دستتان میدهد ها
oOoOoOoOoOoO
فرزانه صدهزاری